روستای نیمه کار
آفتاب جنوب
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : بشیر
عشق یعنی انتظاروانتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعرچاه
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی مستی ودیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی سوزنی آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 8:1 :: نويسنده : بشیر

*My father came out, and I will take out your father!
(پدرم در آمد و پدر تورا هم در ميارم)

May they take away your 'dead washer'! (مرده شورتو ببرن!)

Ghosts of your stomach! (ارواح شکمت!)

Don't put a hat on my head! (سرم کلاه نگذار!)

Why are you selling me wet wood?? (چراهيزم تر بمن می فروشی?)

Light up my homework! (تکليفم رو روشن کن!)

His donkey passed the bridge. (خرش از پل گذشت)

Cut tail! (دم بريده)

What kind of dirt shall I put on my head? (چه خاکی بر سرم بکنم?)

Pull your carpet out of the water! (گليمتو از آب بکش!)

Happiness has hit you under your stomach! (خوشی زده زير دلش!)

Punch you so hard that electricity will come out of your eyes!
(چنان بزنم که برق از چشمت بپره!)

Snake Venom! (زهر مار !)

Disease! (مرض!)

Pain without a cure! (درد بی درمون!)

He thinks he has fallen out of an elephant's nose?!
(فکر می کنه از دماغ فيل افتاده?!)

Dog's mustache (سگ سبيل)

I'll take out your eyes! (چشتو در ميارم!)

Your step on my eye! (قدمت روی چشمم!)

May I be sacrificed for you! (قربونت برم!)

You have seen camel; you haven't seen. (شتر ديدی نديدی.)

Don't drop worms! (کرم نريز!)

He does long tongue!! (زبون درازی می کنه!!)

Donkey into donkey!!! (خرتوخره!!!)

They are like an elephant and a tea cup! (مثل فيل و فنجون می مونن)

چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : بشیر

تاج از فرق فلک برداشتن ،

 

جاودان آن تاج  بر سرداشتن :

 

در بهشت آرزو ره یافتن،

 

هر نفس شهدی به ساغر داشتن،

 

روز در انواع نعمت ها و ناز،

 

شب بتی چون ماه در بر داشتن ،

 

صبح از بام جهان چون آفتاب ،

 

روی گیتی را منور داشتن ،

 

شامگه چون ماه رویا آفرین،

 

ناز بر افلاک اختر داشتن،

 

چون صبا در مزرع سبز فلک،

 

بال در بال کبوتر داشتن،

 

حشمت و جاه سلیمانی یافتن،

 

شوکت و فر سکندر داشتن ،

 

تا ابد در اوج قدرت زیستن،

 

ملک هستی را مسخر داشتن،

 

برتو ارزانی که ما را خوش تر است :

 

لذت یک لحظه "مادر" داشتن !

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



بازی آنلاین


تعبیر خواب آنلاین

دريافت كد در بهاربيست



FreeCod Fall Hafez

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت